مهارت هاي زندگي كه در روانشناسي گفته مي شود چيست؟ اقسام و مؤلفه هاي آن را به تفصيل ذكر بفرماييد؟


پرسشگر گرامي؛ روحيه پرسشگري، نشان از وجود ذهني منطقي است كه در جستجوي زيستني بهتر است. قدر اعتمادتان را مي‌دانيم.
دنياي امروز دنياي ارتباطات ناميده مي شود. باگسترش رسانه هاي همگاني از جمله راديو، تلويزيون و اخيراً اينترنت و ... اطلاعات زيادي در اختيار مردم قرار مي گيرد، بطوريكه بعضا باعث ايجاد بحران اطلاعات مي شود. منظور از بحران اطلاعات، هجوم بي وقفه اطلاعاتي است كه متاسفانه دروني نشده و برخلاف گذشته به مهارت تبديل نمي شود. مهارت به معني استفاده ماهرانه و توانمندانه از دانش است.
شايد زماني كه مهارتها به زمينه هاي خاص يا موارد تخصصي مربوط مي شود فقدان آنها آسيب چنداني به زندگي شخصي يا جامعه وارد نكند؛ براي مثال اگر كسي فاقد مهارت رانندگي باشد يا نتواند غذاي خاصي را طبخ كند، زندگي روزمره وي مختل نخواهد شد؛ اما هنگامي كه صحبت از فشارهاي رواني روزمره و بحران هاي زندگي اجتماعي به ميان مي آيد نقص مهارت‌هاي مقابله اي سازگارانه يا تاخير در انتخاب مناسب ترين راه حل به آسيب هاي جبران ناپذيري منجر مي گردد؛ براي مثال همه ما در كارهاي روزانه شاهد انزوا و تنهايي ناشي از رفتار غير جرات مندانه، لطمه هاي شديد ناشي از عدم كنترل خشم و يا بحران هاي ناشي از نداشتن دوست يا عوارض حاصل از دوستي هاي نامناسب بوده ايم. شايد در دهه هاي گذشته به دليل ساده تر بودن و پيش بيني پذير بودن زندگي اجتماعي (كارآمدي الگوپذيري از والدين و حتي نسل هاي قبل تر از آن) اين مهارت‌ها به سادگي در طي رشد، آموخته شده و نيازي به آموزش مستقيم آنها احساس نمي شد؛ اما امروزه آموزش مستقيم مهارت‌هاي زندگي به عنوان بخش مهم و كليدي در جامعه پذيري افراد در سراسر دنيا مطرح است.

*** تعريف مهارت‌هاي زندگي :
سازمان جهاني بهداشت مهارت‌هاي زندگي را چنين تعريف نموده است :
توانايي انجام رفتار سازگارانه و مثبت به گونه اي كه فرد بتواند با چالش ها و ضروريات زندگي روزمره خود كنار بياید (who 1994)
بطور كلي مهارت‌هاي زندگي عبارتند از توانايي هايي كه منجر به ارتقاي بهداشت رواني افراد جامعه، غناي روابط انساني، افزايش سلامت و رفتارهاي سلامتي در سطح جامعه مي گردند. مهارت‌هاي زندگي هم به صورت يك راهكار ارتقاي سلامت رواني و هم به صورت ابزاري در پيشگيري از آسيب هاي رواني – اجتماعي مبتلا به جامعه نظير اعتياد، خشونت هاي خانگي و اجتماعي، آزار كودكان، خودكشي، ايدز و موارد مشابه قابل استفاده است. به طور كلي مهارت‌هاي زندگي ابزاري قوي در دست متوليان سلامت رواني جامعه در جهت توانمندسازي جوانان در ابعاد رواني – اجتماعي است. اين مهارتها به افرادكمك مي كنند تا مثبت عمل كرده، هم خودشان و هم جامعه را از آسيب هاي رواني – اجتماعي حفظ كرده و سطح بهداشت رواني خويش و جامعه را ارتقاء بخشند.

*** تاريخچه مهارت‌هاي زندگي :
آموزش مهارت‌هاي زندگي در سال 1979 و با اقدامات آقاي دكتر گيلبرت بوتوين (gilbert-botvin) آغاز شد. وي در اين سال يك مجموعه آموزش مهارت‌هاي زندگي براي دانش آموزان كلاس هفتم تا نهم تدوين نمود كه با استقبال فراوان متخصصان بهداشت روان مواجه گرديد. اين برنامه آموزشي به نوجوانان ياد مي داد كه چگونه با استفاده از مهارت‌هاي رفتار جرات مندانه، تصميم گيري و تفكر نقاد در مقابل وسوسه يا پيشنهاد سوء مصرف مواد از سوي همسالان مقاومت كنند. هدف بوتوين طراحي يك برنامه واحد پيشگيري اوليه بود. مطالعات بعدي نشان داده، آموزش مهارت‌هاي زندگي در صورتي به نتايج مورد نظر ختم مي شود كه همه مهارت ها به فرد آموخته شود. پژوهش ها حاكي از آن بودند كه اين برنامه در پيشگيري اوليه چندين نوع مواد مخدر از جمله سيگار موفق بوده است.

*** مهارت‌هاي زندگي بر چهار محور زير استوار است :
1- يادگيري و كسب اطلاعات و دانش
بدين معنا كه ما دريابيم، آموزش، پديده‌اي مادام‌العمر و مستمر است و مي‌بايست هميشه خود را براي آموختن راهكارهاي مناسب براي سازگاري با ناملايمات زندگي مهيا سازيم و آماده تغيير باشيم، زيرا در غير اين صورت ممكن است به آموخته‌هاي قبلي و غلط خود بچسبيم و آنها را در حلقه‌اي معيوب تكرار و تكرار كنيم. در خانواده‌هاي سالم، هميشه تغييري كه والدين مي‌خواهند در فرزندان خود ايجاد كنند، در خودشان ايجاد مي‌كنند و اين حاصل نمي‌شود مگر با آموزش، آن هم از نوع علمي و تجربي آن.
2- ياد بگيريم كه به كار بنديم
هدف از اين عبارت آن است كه، ما تا نتوانستيم آنچه را كه آموخته‌ايم به كاربنديم، تفاوتي با فردي كه فاقد اين دانش است نخواهيم داشت. به عبارت ساده‌تر هدف از آموزش، كسب اطلاعات و به كار بستن آن اطلاعات در صحنه زندگي است. تجربه نشان مي‌دهد كه بين سه بعد مهم شخصيت يعني سطح آگاهي، نگرش و رفتار، رابطه هاي زير برقرار است:
سطح آگاهي ما وسيع‌تر از آن چيزي است كه در رفتارمان تظاهر مي‌يابد. براي مثال بسياري از افرادي كه سيگار مي‌كشند به مضرات و آسيب‌هاي ناشي از آن آگاهند- چه بسا بيشتر از يك فرد غيرسيگاري- ولي واقعيت آن است كه اين آگاهي نتوانسته به رفتار تبديل شود و از طرفي هميشه ما نسبت به آنچه كه مي‌دانيم و از آن آگاهي داريم، الزاما نگرشي مثبت و يا منفي نداريم؛ براي مثال ممكن است بسياري از ما بدانيم كه رشته كوه آلپ در اروپا در طول سال هميشه پوشيده از برف است، اما اين آگاهي منجر به نگرش مثبت و يا حتي منفي در ما نگردد. يادگيري براي ما به كار بستن آنچه كه مي‌دانيم به عنوان هدف دوم آموزش همه جانبه، بر آن است تا اين دانايي و اطلاعات را تبديل به رفتار كند.
3- ياد بگيريم تا بهتر زندگي كنيم
اين مقوله بيشتر به افزايش كيفيت زندگي و چگونگي بهره‌برداري از امكانات آن اشاره دارد. مهارت لازم براي داشتن زندگي بهتر، گستره وسيعي از چگونگي صرف غذا و درك مواد سالم و ناسالم خوراكي گرفته تا برنامه‌هاي مفيد براي اوقات فراغت و صرف وقت كافي در كنار اعضاي خانواده را شامل مي‌شود. در خلال كار باليني در كلينيك‌هاي مشاوره، بارها و بارها شاهد اين قبيل پدران بوده‌ايم كه علي‌رغم زحمت و تلاش بي‌وقفه‌شان براي زندگي خانوادگي، از جايگاه مطمئني در قلب و عواطف اعضاي خانواده برخوردار نبوده‌اند. دليل چنين حقيقت تلخ و غيرمنصفانه‌اي را شايد بايد در عدم آگاهي و كم‌توجهي چنين پدري براي داشتن زندگي با كيفيت و صحيحي در قالب خانواده جست‌جو كرد. به همين منظور در آموزش مهارت‌هاي زندگي، سرفصل مهمي از اين دوره اختصاص به همدلي و برقراري ارتباط موثر خواهد داشت.
4- يادبگيريم در كنار يكديگر و با هم بهتر زندگي كنيم
اين مفهوم اندكي وسيع‌تر از گفتار قبل به كيفيت ارتباطات در پهنه روابط اجتماعي و سازگاري و انتخاب روش‌هاي سالم براي مواجهه با مشكلات و اختلاف بين فردي است. در اين حوزه به مخاطبان آموخته خواهد شد، كه «تكامل آزاد هر فرد، شرط تكامل آزاد همگان است»، و براي حصول چنين پيش شرط باارزشي، بايد از «مناسبات كهنه اجتماعي» مبني بر تحمیل عقايد و چارچوب‌هاي ذهني خويش به ديگران پرهيز كرد و به راي و انتخاب يكديگر تا جايي كه مانع انتخاب و آزادي ديگران نباشد احترام گذاشت. تنها با درك حضور ديگري است كه حقوق انسان تعيين مي‌شود و نقد، توهين قلمداد نخواهد شد.

*** اهميت مهارت‌هاي زندگي :
پژوهش هاي متعدد نشان داده اند كه خودآگاهي، عزت نفس واعتماد به نفس، شاخص هاي اساسي توانمندي ها و ضعف هاي هر انسان است. اين سه ويژگي فرد را قادر مي سازد كه فرصت هاي زندگي اش رامغتنم شمرده براي مقابله با خطرات احتمالي آماده باشد، به خانواده و جامعه اش بيانديشد و نگران مشكلاتي كه در اطرافش وجود دارد باشد و به چاره انديشي بپردازد. مهارت هاي زندگي به عنوان واسطه هاي ارتقاي سه ويژگي فوق الذكر در انسان ها مي توانند فرد و جامعه را در راه رسيدن به اهداف فوق كمك نمايند.

*** زمينه‌هاي كاربرد مهارت‌هاي زندگي :
الف ) افزايش سلامت رواني و جسماني
- تقويت اعتماد به خويشتن و احترام به خود
- تجهيز اشخاص به ابزار و روش‌هاي مقابله با فشارهاي محيطي و رواني
- كمك به تقويت و توسعه ارتباطات دوستانه، مفيد و سالم
- ارتقاي سطح رفتارهاي سالم و مفيد اجتماعي
ب) پيشگيري از مشكلات رواني، رفتاري و اجتماعي شامل پيشگيري از:
- مصرف سيگار و مواد مخدر
- بروز اختلالات رواني و مشكلات رواني – اجتماعي
- خودكشي در نوجوانان و جوانان
- رفتارهاي خشونت‌آميز
- شيوع ايدز
- بي‌بند و باري جنسي
- افت و كاهش عملكرد تحصيلي

*** مهارت‌هاي اصلي زندگي :
كارشناسان، مهارت‌هاي زندگي را در سه سطح دسته بندي مي كنند:
• سطح اول: مهارت‌هاي پايه اي و اساسي روان شناختي و اجتماعي هستند؛ اين مهارتها به شدت متاثر از فرهنگ و ارزش هاي اجتماعي هستند نظير خودآگاهي و همدلي.
• سطح دوم: مهارت هايي هستند كه تنها در شرايط خاص، مورد استفاده قرار مي گيرند نظير مذاكره، رفتار جرات مندانه و حل تعارض.
• سطح سوم: مهارت هاي زندگي كاربردي هستند نظير امتناع از مصرف مواد مخدر.

*** اين مهارت‌ها عبارتند از :
1- مهارت تصميم گيري: در اين مهارت افراد مي آموزند كه تصميم گيري چيست و چه اهميتي دارد. آنها همچنين با انواع تصميم گيري آشنا شده مراحل يك تصميم گيري را گام به گام تمرين مي كنند. افراد همچنين با رابطه موجود ميان تصميم گيري و ساير مهارت‌هاي زندگي از يك سو و رابطه تصميم گيري با پيشگيري اوليه در بهداشت رواني از سوي ديگر آشنا مي شوند.
2- مهارت حل مسئله: اين مهارت عبارت است از تعريف دقيق مشكلي كه فرد با آن روبرو است. شناسايي و بررسي راه حل هاي موجود و برگزيدن و اجراي راه حل مناسب و ارزيابي فرآيند حل مسئله بطوري كه فرد دچار دغدغه و اضطراب نشود و از راه هاي غير سالم براي حل مشكلات خويش استفاده نكند.
3- مهارت تفكر خلاق: توانايي تفكر خلاق يك مهارت سازنده و پايه براي نيل به ساير مهارت هاي مرتبط با انديشيدن است. در اين مهارت افراد فرا مي گيرند كه به شيوه هاي متفاوت بيانديشند و از تجربه هاي متعارف و معمولي خويش فراتر رفته، راه حل هايي را خلق نمايند كه خاص و ويژه خودشان است.
4- مهارت تفكر نقاد: اين مهارت عبارتست از توانايي تحليل عيني اطلاعات موجود با توجه به تجارب شخصي و شناسايي آثار نفوذي ارزش هاي اجتماعي، همسانان و رسانه هاي گروهي بر رفتار فردي.
5- توانايي برقراري ارتباط موثر: اين مهارت به معناي ابراز احساسات، نيازها و نقطه نظرهاي فردي به صورت كلاسي و غير كلاسي است.
6- مهارت ايجاد و حفظ روابط بين فردي: مهارتي است جهت تعامل مثبت با افراد، به ويژه اعضاي خانواده در زندگي روزمره.
7- مهارت خود آگاهي: خودآگاهي به معني توانايي و ظرفيت فرد در شناخت خويشتن و نيز شناسايي خواسته ها، نيازها و احساسات خويش است. در اين مهارت فرد همچنين مي آموزد كه چه شرايط يا موقعيت هايي براي وي فشارآور هستند.
8- مهارت همدلي كردن: اين مهارت عبارتست از فراگيري نحوه درك احساسات ديگران. در اين مهارت فرد مي آموزد كه چگونه احساسات افراد ديگر را تحت شرايط مختلف درك كند، تفاوتهاي فردي را بپذيرد و روابط بين فردي خود را با افراد مختلف بهبود بخشد.
9- مهارت مقابله با هيجان ها: شناخت هيجان ها و تاثير آنها بر رفتار، همچنين فراگيري نحوه اداره هيجان هاي شديد و مشكل آفرين نظير خشم، مهارت مقابله با هيجان ها ناميده مي شود.
10- مهارت مقابله با استرس: در اين مهارت، مخاطبين فرا مي گيرند كه چگونه با فشارها و نقش هاي ناشي از زندگي و همچنين استرس هاي ديگر مقابله نمايند.

پرسشگر محترم؛ افزايش آگاهي‌هاي لازم زندگي و پيمودن راه دين، مقصدي جز سلامت جسمي و رواني، دنيوي و اخروي نخواهد داشت.
منتظر مكاتبات بعدي شما هستيم.







گرافیک دلخواه

رنگ پوسته و متن رنگ سر تیتر حالت صفحه عکس زمینه برای حالت جعبه وسط